
جیسون دیسن استاد دانشگاه رشته فیزیک و مرد خانواده داری است که ناگهان او را از هر آنچه که دوست دارد جدا می کنند.
جیسون از خواب بیدار میشود و با زندگیای روبرو میشود که هیچ معنایی ندارد. او خانوادهای ندارد و اختراع خارقالعاده کرده است.
آماندا و لیتون اختراع بینظیر خود را به جیسون نشان می دهند. دنیلا و جیسون یک مهمانی شام برگزار می کنند.
آماندا و جیسون برای زنده ماندن در راهرویی خطرناک تلاش می کنند. جیسون تغییراتی در زندگی اش ایجاد می کند و به دیدن دوستی قدیمی می رود.
زمانی که آماندا و جیسون از جعبه اطلاعات بیشتری به دست می آورند، نسخه دیگر زندگی خود را می بینند. جیسون شروع به آموزش یک سرمایه گذار احتمالی می کند.
دنیلا فکر می کند اوضاع شوهرش روبراه نیست. جیسون و آماندا با هم صمیمی تر می شوند.
جیسون و آماندا از دنیایی خیرهکننده بازدید میکنند. برای پنهان کردن حقیقت از دانیلا، جیسون دست به اقدام ناامیدانهای میزند.
جیسون، که گرفتار شده و وحشتزده است، از دانیلا و چارلی میخواهد که فوراً شهر را ترک کنند.
دنیای خانواده دسنس فرو میپاشد.
تمامی حقوق مادی و معنوی محتوای ارائه شده برای پلتفرم مایاوا محفوظ می باشد.