

رضا بهرام - همدم
Reza Bahram - Hamdam
بزودی
برای تماشای محتوای مایاوا لطفاً فیلتر شکن خود را خاموش کنید
متن ترانه رضا بهرام - همدم
خدایا تشنه ی بارانم کویرم به لب آمد جانم
بغل کن تن سوزانم را رها کن از قفس جانم را
بی پناهم ای هم نفس در این قفس نوری ندارد آسمان
با تو چو خورشیدم ولی بی تو چراغی نیمه جان
آرام قلب بی قرارم ...
به گمانم ساحل تویی دریا تویی هرجا منم آنجا تویی
با تو به فردا میرسم پایان این شبها تویی
من هرچه دارم از تو دارم ...
چاره کن درد مرا خستهام از همهکس
چارهی دردم همیشه تو فقط بودی و بس
ای تمام باور من ...
گم شدم در دل شب آه از این فاصلهها
ماه من روشن کن امشب راه تاریک مرا
ای تو تنها یاور من ...
تمامی حقوق مادی و معنوی محتوای ارائه شده برای پلتفرم مایاوا محفوظ می باشد.
دریافت اپلیکیشن های مایاوا