شرلوک هولمز که مورد باجگیری قرار گرفته و از روند تحقیقات کنار گذاشته شده است، با ورود زن جوانی به منزلش، روزنهای از امید برای حل معمای ربایش دختر سفیر مییابد. این زن جوان، به طور بالقوه، حامل کلید گشایش این پرونده پیچیده است.
در حالی که شرلوک در پی یک کالسکه دزدیده شده میدود، آملیا را برای یافتن سرنخهایی در سراسر لندن میفرستد؛ اما آملیا نقشههای خودش را دارد و با پیروی از شهودش به پاسخها نزدیکتر، اما به طور خطرناکی به خطر نیز نزدیکتر میشود.